جادوی عشق22

[cb:blog_title]

♥امپراتور تنیــــس♥

جادوی عشق22

یک شنبه 17 آبان 1394

9:34

نویسنده : Isabel :)

اما نهههههههههههه!!!!!!!!!

قلب من که مال ایجی هستش پس اون حق نداره که ابکشش کنه!!!!!

با یه حرکت زیرکانه خودم رو انداختم زمین تیرش خطا رفت از دوباره تفنگش رو اماده!کزرد 

از جام بالند شدم رفتم خودم رو چسبونمدم به میز واز پشت شیشه ی اتکلن رو گرفتم ولی اون نمیدید

-خخخخخخخخخ اگه تو میخواستی من وبکشی حداقل یه صدا خفه کن رو اون تفنگت میزاشتی الان همه ی همسایه ها اینجا میریزن

از دوباره لوله تفنگ رو به سمت قلبم گرفت 

اتکلن رو پرت کردم به سمتش خورد تو سرش وتیرش به جای اینکه به قلبم بخوره خورد به بازوم معنی درد رو حالا فهمیدم خیلی خیلی دستم درد میکرد 

از دوباره تفنگش رو اماده کرد فرار کردم به سختی به سمت بالکن

اونم اومد

-وای ایجی؟؟؟؟؟؟؟

ایجی دم در حیاط بود اون ایجی رو دید 

ایجی:اینهیههههههههههههههههههههههههه!!!!!

عوضی تیری به سمتش زد  تیر خورد به پاش اون افتاد رو زمین بعد تفنگش رو گذاشت تو جیبش واومد سمت من 

اشک جاری  شد رو گونه هام اصلا خودم مهم نیستم فقط ایجی اون حالش چه طوره!

عوضی دستش رو گذاشت رو شونم وحولم داد از بالکن پرت شدم فاصلش تا زمین زیاد بود در حدی که موقع سقوط به ایجی فکر می کردم 

-اخ 

{ایجی}

-اینهیههههههههههههههههههههههه!!!!!

اون حالش خوبه ؟؟؟؟؟؟؟؟

یه شخصی رو بالکن بود وفرار کرد نمیتونستم راه برم ولی میتونستم بخزم

اشکم در اومد!

خودم رو تا جایی که اینهیه افتاده بود  کشیدم غرق در خون بود سرش به شدت خون میومد!!!!!!!

دستش هم همین طور از سرش رو رو پام گذاشتم 

-عزیزم اینهیه !!!!!!!!!!!!

-اینهیه!!!!!!!!!!!!

-نهههههههههههههههههههههههههههه!!!!!!!!!!!!!

-چشمات رو باز کن!!!!!!!!!! ازت خواهش میکنم!!!!!!!!!

از عماق وجودم دادا زدم:نهههههههههههههههههههههههه!!!!!!!!!!

بدن سردش رو در اغوش کشیدم 

-ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!گریه

دلم میخواست یه بار دیگه صداش رو بشنوم دلم میخواست یه بار دیگه سرم داد بزنه دلم میخواست یه بار دیگه عشقش رو پنهان کنه!

{شوسکه}

رفتم سوپری ویه عالمه مواد خوراکی خریدم امشب میخوام خودم شام درس کنم !!!

برگشتم خونه دستام پر از پاکت بود در ماشین رو به بد بختی بستم!

چراغای خونه خاموش بود این عجیبه!!!!!!!!!!!

وارد حیاط شدم!!!!!

وا ماشین ایجی هم که اینجاس پس اینهیه وایجی کوشن!!!!!!!!!!!!!

-یا خداااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

همه ی وسایلم افتاد !!!!!!!!!!!

بدو کردم به سمت اونا 

اینهیه وایجی غرق در خون در بغل هم دیگه بیهوش رو زمین افتاده بودن!!!!!

رفتم زیر سرشون!!!!

دست اینهیه رو گرفتم وای چقدر سرد بود 

ایجی  بدنش گرم بود از جداشون کردم سرم رو گذاشتم رو سینیه اینهیه قلبش خیلی ضعیف میزد اشکم در اومد!

اخه چقدر بد شانسی !!!!!!!

پدر ومادر فردا پسور دا میان این حال مارو ببینن چی میگن!!!!

زنگ زدم امبولانس!!!!!!

پلیس هم اومد اینهیه وایجی جوفتشون حالشون خیلی بد بود بردنشون تو امبولانس ورفتیم بیمارستان!

دکتر مثل مور ملخ ریختم رو سرمون جفتشون رو بردن تو اتاق عمل !!!!!!!

پلیس بهم زنگ زد

-ب...بله!

یارو:ما مدرک خاصی پیدا کردیم شاید بتونیم شخص مقابل رو شناسایی کنیم ولی شاید از کشور خارج شده باشه!

-م......مدرک؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یارو:بله یه شیشه اتکلن تو اتاق هستش که روش خونه باید از این خون دی ان ای بگیریم!!!!وراستی از دوباره از اون یادداشت ها هستش!

-انتقام سه!!؟؟؟؟

یارو:بله!!!!!!

یه ساعت طول کشید !!!!!!!!

ایجی رو از اتاق عمل اوردن!!!!!!!

چشماش وا بود !!!!!

رفتم پیشش !

-حالت خوبه ایجی!!!!!؟؟؟؟؟

ایجی به سختی گفت:این.............اینهیه چی شد؟؟؟؟؟؟

- هنوز نیاوردنش!!!

ایجی رو بردیم تو بخش !!!!!!

زنگ زدم سایو ! وبهش گفتم که بیاد بیمارستان !

همه

ی بچه ها اومده بودن!!!!!!!!!

هما:چی شده شوسکه!!!!!!!!!!!

همه شون چشماشون تر بود معلوم بود گریه کردن !

-برید به اتاق ایجی اون تنهاس!!!!!!

چندتا از بچه ها رفتن!

اینهیه رو اوردن !!!!!!!

رفتیم پیش دکترش!!!!!!!

-حالش چه طوره ؟؟؟؟؟؟

دکتر:تیری که به دستش خورده بود رو در اوردیم اما.........

-اما چی؟؟؟؟؟؟؟

دکتر:اما اون به مرگ مغزی  رفته احتمال برگشتنش ده درصد هم نیس !!!!!!!!

افتادم رو زمین حلا چی کار کنم من هرگز خودم رو نمیبخشیم 

ایجی چی؟؟؟؟؟

وای اشکم در اومد اینهیه عشقم !!!

برگرد!!!!!

من منتظرتم!!!!!

گریه

 

اینهیهههههههههههههههههههههههه!!!!!!


نظرات شما عزیزان:

هایجین
ساعت21:06---19 آبان 1394
فک کنم که اشتباهی گفتم.ببخشییییید.
پاسخ:چی؟خخخخخخخخخخخخخخخخ انلاین؟؟؟اشکال نداره؟؟؟


هایجین
ساعت18:03---19 آبان 1394
اینهیه عکس انلاینت عوض شده.
البته همین امروز.
پاسخ:چه شلکیه؟


هایجین
ساعت20:38---18 آبان 1394
اینهیه پس کی میزاری این ادامه رو.
پاسخ:خوب فکر کنم امروز


هایجین
ساعت19:53---18 آبان 1394
معذرت واسه چی!خب وقتی که کار داری واسه چی باید بیای.عزیزم برو با خیال راحت کاراتو انجام بده.امیدوارم که همه ی امتحاناتت رو 20بگیری.با آرزوی موفقیت برای آجی گلم.بوسسسسسسسسسسس. دوست دارم یه دنیا.
پاسخ:فدات که اینقدر مهربونی اینهیه دات


هایجین
ساعت19:35---18 آبان 1394
وای خیلی ممنون که بهم گفتی.

راستی اگه مشکلی داشتم حتما بهت میگم.

البته مطمئنم که از اولش تا آخرش از تو کمک می گیرم.

هههههههههه.
خخخخخخخخخخخخخخ برای دست کردن وبت به ادرس روبرو بروloxblg.com


هایجین
ساعت19:12---18 آبان 1394
اینهیه میگم آنلاین نمی شی.



دلم گرفته.


حوصلم سر رفته.


هوای اینجا هم که ابریه.



هیچ درسی هم ندارم.



هیچ جا هم که نمی ریم.



این دوستم هم که زنگ نمی زنه.



سرما هم که خوردم. افتادم تو تخت.



ینی کلا حالم بده.در حد چی.



خوب حالا جواب چیه؟


میشی یا نه.



پاسخ:ابجی جونم شرمنده گلم خیلی دلم میخواد بیام ولی امروز دوتا امتحان داشتم فرداهم همین طور الانم دارم تحقیق میگرم واسه مدرسه خیلی خیلی معذرت


هایجین
ساعت19:01---18 آبان 1394
راستی آجی یه سایت بهم گفته بودی واسه درس کردن وب.الان اسمش یادم نیست.میشه بهم بگی.لطفا.
پاسخ:همین بلاکس بلگاه دیگه !خودم هم بلاکس درس کردم حداقل کمک بخوای میتونم کمکت کنم


هایجین
ساعت18:51---18 آبان 1394
وای آجی یه چیزی.




مدرسه امروز گفت وبی که می خواید بسازید باید در باره ی صرفه جویی در مصرف آب باشه.انقد که بدم اومد.

حالا از فردا شروع می کنم جمع آوری اطلاعات.بعد یه وب عالی درس می کنم.




راستی برام دعا کن که برنده بشم.
پاسخ:حتما اجی جونم برات دعا میکنم که نفر اول شی!حالا کجا درس میکنی عزیزم


هایجین
ساعت18:47---18 آبان 1394
نه.واسه چی.
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخ الکی مثلا عوضش کردم!


هایجین
ساعت18:42---18 آبان 1394
هر چی که می خوای بزار .













فقط قسمت بعد رو بزار.
پاسخ:خخخخخخخخخخخخ میگم هایجین عکس انلاینم عوض شده؟ایا؟


هایجین
ساعت18:40---18 آبان 1394
قسمت بعد.قسمت بعد. قسمت بعد.














من قسمت بعد می خوام.





آجی لطفا.




دیگه نمی تونم صبر کنم.


قسمت بعد.
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخ باشه ولی امروز نه!الان شاید روزگار تلخ رو بزارم


هما
ساعت17:33---18 آبان 1394
ن با کسی حرف بزنم حتی با بابام بحث کنیم یا چیزی زل میزنم تو چشمای طرف ولم نمی کنم خخخخخخ
پاسخ:خخخخخخخخخخخخ منم این جوری منظور از بعضی ها شاید مثل پدر بزرگ یا مادر بزرگ باشه که اونم کم پیش میاد


اوشین سانادا
ساعت16:39---18 آبان 1394
فداتم قسمت بعد
پاسخ:چشم


اوشین سانادا
ساعت16:38---18 آبان 1394
عالی بود اشکمو در اوردی

پاسخ:ببخشید عزیزم


دالنیا اسمیت
ساعت16:33---18 آبان 1394
عالی بود اجی لطفا قسمت بعد



راستی کی افلاینی



یه عکس درستو حسابی واسه افلاینت بزارپاسخ:بلد نیستم خخخخخخخخخخخخخخ


امولی
ساعت16:30---18 آبان 1394
عالی بود
پاسخ:خیلی ممنون اجی جونم


لموسی
ساعت16:29---18 آبان 1394
فدات شم
پاسخ:خدا نکنه عزیزم


لموسی
ساعت16:29---18 آبان 1394
عالی بود اجی خوجکل من
پاسخ:ممنون اجییییییییییییییییییییییییییییییییییییی جونم


دالنیا اسمیت
ساعت16:28---18 آبان 1394
عالی بود عزیزم
پاسخ گریه نکن اجی جونم


Tifani Fuji
ساعت14:12---18 آبان 1394
[وب سایت]
ووووووووااااااااااایییییییی چه بلایی سر آجیم اومدهوای ضربه مغزی...این رمان باید خوب تموم شهایجی خان شما خوبی؟
پاسخ:اجی جونم گریه نکن دکتر که از زنده بودنم دس کشیدن حد اقل شما امید داشته باشی


امولی
ساعت12:40---18 آبان 1394
راستی چشمام خوب شدن الان مثل ذربین میبینم

پاسخ:چه خوب !!!!!!


امولی
ساعت12:39---18 آبان 1394
تا حالا اجی فکر کردی اسم واقعی من چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟

خوب

معلومه





















مریم



اسم قشنگیه


نیست/؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:چرا خیلی کنجکاو شده بودم ؟اره مریم خیلی قشنگه!!!!


امولی
ساعت12:37---18 آبان 1394
وای عزیزم اینهیه جون
پاسخ:وای امولی جونم


هایجین
ساعت19:43---17 آبان 1394
میگم من الان که این نظرات رو خوندم شاخ در آوردم.ینی شما چه کارا که نمی کنید.واااااا.ینی من تو کلاسمون به دختر آروم معروفم.آخه زیاد حرف نمی زنم کاری هم به کار کسی ندارم.وای ولی کافیه یکی اذیتم کنه.ینی تا آخر سال داغونش می کنم.کاری میکنم که بگه غلط کردم.
پاسخ:خخخخخخخخخ این که کاری نیس گفتیم که فقط یک صدم مردم ازاری هامون هس


فاطمه اایچیزن
ساعت19:42---17 آبان 1394
خجالت کیلو چنده من اگه یه بزرگتر هم ازم شاکی باشه زل میزنم تو چشاش اونوخت خود بزرگتر خجالت میکشه خخخ
خخخخخخخخخخ خوب برای من بستگی به بزرگترش داره


هما
ساعت19:37---17 آبان 1394
اصلا خجالت باید دو اتم باشه واسه مواقع ضروری جلوی بزرگترا همین و بس
خخخخخخخخخخخ مخصوصا زمانی که کسی ازت شاکی باشه


فاطمه اایچیزن
ساعت19:36---17 آبان 1394
ایجی هم اکنون حال اینهیه چطوره من دارم خودمو جر میدم
خوفم


فاطمه اایچیزن
ساعت19:35---17 آبان 1394
اره بابا اخه بیچاره اول صبحی در عمق خواب میاد تو کلاس کلاسم که تاریک بعد من اینو جن از پشتش در میام خب میترسه دیه
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ شاید


هما
ساعت19:35---17 آبان 1394
خوش حالم که تو کلاس شما و با اون معلم نیستم
پست جدید رو دیدی؟؟؟؟؟


هما
ساعت19:34---17 آبان 1394
بعله من این عقیده رو دارم که آدم ها از دم و بم باید پر رو باشند
پاسخ ایجی:خخخخخخخ عقیده ی خوبیه


فاطمه اایچیزن
ساعت19:33---17 آبان 1394
خوشم میاد معلممون نفرین کنه نفرینش میگیره یکی از بچه هامنو نفرین کرد گفت:الهی زنبور نیشت بزنه فردا همون روز یارو رو زنبور نیش زده بود
پاسخ ایجی:من حتی زنبور هام ازار میرسونم همش میرم تو لونشون چوب میکنم والفرار


هما
ساعت19:32---17 آبان 1394
میگم عجب دوست ترسویی داری فاطمه
پاسخ ایجی:واقعنم


هایجین
ساعت19:32---17 آبان 1394
میگم ایجی من به تو میگم گریه نکن .بعد تو می گی باشه بیشتر گریه می کنم.ینی انگار لج داری با من.
پاسخ ایجی:نه باو لج چیه دیگه!!!!!!


هما
ساعت19:32---17 آبان 1394
منو ناراحت شدن بابا من سنگ پا قزوین رو سفید کردم ناراحت شم
پاسخ ایجی:افرین


فاطمه اایچیزن
ساعت19:28---17 آبان 1394
بابا من دوستم داشت میومد تو کلاس رفتم پشت در قایم شدم اومد تو کلاس خیلی اروم و ریلکس رفتم پشتش و زدم رو شونش بیچاره از ترس تشنج کرد
پاسخ ایجی:یا قمر بنی هاشم چه دوست ترسویی داری


هما
ساعت19:27---17 آبان 1394
هوی من هر چی باشم ترسو نیستم گیرم بیاد نگاه می کنم
پاسخ ایجی:باشه بابا ناراحت نشو !!!!!!


هما
ساعت19:26---17 آبان 1394
البته منم مردم آزارم دارم تو سه پست درباره سه پستممختلف با ایجی صحبت می کنم قاطی کرده خخخخخخخخ
پاسخ ایجی:تو یه پست بگو حرفت رو واقعا قاطی کردم


فاطمه اایچیزن
ساعت19:25---17 آبان 1394
یه بار که یکی از بچه هامون رفت دستشوئی منم از بیرون درو قفل کردم بدبخت گیر کرد تو دستشوئی
پاسخ ایجی:مثل امروز من یارو رفته بود دسشویی شروع کردم مثل دیونه ها به در رو کوبوندن فکر کردم دوستم هستش ولی یه سال اخری بود با ترس اومد بیرون گفتم میای بیرون یا سند بزارم بیارمت بیرون انقدر اخم کرد بعد گفتم جوجه من از تو نمیترسم که ابروهات رو برام در هم میکشی


هما
ساعت19:23---17 آبان 1394
وییییییییییی آقا من حاضرم برم زابلستان اما یه دقه کنار شما نباشم والا من جوونم آرزو دارم
پاسخ ایجی:خخخخخخخخخ ما که جن نیستیم البته یه کارای دیگه هم میکنم که از دیونگیم هستش مثلا فیلم سر زدن داعش رو نگاه میکنم ببخشید اگه ترسوندمت


فاطمه اایچیزن
ساعت19:23---17 آبان 1394
عاقا یکی از تفریحات قدیمی من اینه که بغل دستیم رو داد بزنم :وااااااایی سوسک رو سرته بعد تا بغل دستیم بیاد ببینه رو سرشه یا نه سکته مغزی میکنه
پاسخ ایجی:من خودم انواع حشرات ترسناک از نظر بچه ها رو دارم البته از نوع پلاستیکش یه بار سوسکم رو بردم همه از ترس ر............خخخخخخخخخ ناظم اومد ازم بگیره خودش از ترس سکته کرده بود


فاطمه اایچیزن
ساعت19:20---17 آبان 1394
ببا من بچه هامون از من همچین میترسن نمیتونن لقب بزارن برام ولی به من میگن فاطی یا فافا
پاسخ ایجی:خو فقط یه روز این جوری صدام کردن


فاطمه اایچیزن
ساعت19:17---17 آبان 1394
هما تو تازه کجای کاری ما اینکارامون حتی یک صدم کارمون هم نمیشه
پاسخ ایجی:واقعا هم راس میگی من کارایی میکنم که حتی مغز تون هم به اونجا رجوع نمیکنه


هما
ساعت19:16---17 آبان 1394
آقا من غلط کنم شمارو اذیت کنم شما دیگه کی هستین
پاسخ ایجی:به ما میگن مردم ازار !!!!!!!!!!بچه ها بهم میگن اسکاریس البته تکیه کلام خودم هس


فاطمه اایچیزن
ساعت19:15---17 آبان 1394
من دستم از همه بچه هامون سنگین تره بخاطر همین یکی بزنم طرف مرده
پاسخ ایجی:یه بار میخواستم به یکی سلام بدم یکی یواش البته از نظر خودم یواش زدم رو پشتش خدایی جاش تاول بس بعدا پیراهنش رو در اورد همه دیدن


فاطمه اایچیزن
ساعت19:13---17 آبان 1394
من اینقدر شرم که ناظممون تو حیاط میوفتاد دنبالم منم سوار کول دوستم میشدم د برو که رفتیم
پاسخ ایجی:من بچه بودم همون ابتدایی بزور از بچه ها کول میگرفتم


هما
ساعت19:12---17 آبان 1394
یا ابوالفضل با این کارایی که شما می کنین ما بچه های خیلی آرومی هستیم
پاسخ ایجی:خخخخخخخخخخخ هنوز این یک دهم کارام نمیشه


فاطمه اایچیزن
ساعت19:11---17 آبان 1394
مثلا یا برا یارو زیر پایی میگیرم یا یه پسگردنی میزنم و در میرم یا ...
پاسخ ایجی:از پس گردنی حرف نزن که تو پس گردنی زدن معروفم خخخخخخخخخخ زمانی که میرم مدرسه هر بچه ی ابتدایی ببینم باید یه پس گردنی بزنم امکان نداره نزنم چند وقت پیش یکی شون با مادرش اومد در خونمون که من بچش رو زدم


فاطمه اایچیزن
ساعت19:09---17 آبان 1394
نه من مردم ازاری از نوع دستی انجام میدم
پاسخ ایجی:خخخخخخخخخخ اونم انجام میدم ولی ترقه خیلی باحاله فکر کن به یکی میگی بیا سیگار بعد اون میاد تا خفت کنه تو یه ترقه میندازی رو سرم والفرار چه حالی میده اخه؟


هما
ساعت19:07---17 آبان 1394
نقشه خوده اینهیه
میگم انگار جنس پونزا خیلی خوب بوده ها کیکه خوشمزه بود
پاسخ اینهیه:خخخخخخخخخخ خندیدم واقعا اینهیه برنامه ریزی کرده بود ای اینهیه بد جنس


فاطمه اایچیزن
ساعت19:04---17 آبان 1394
دقیقا بسی کرم ریزم و مردم ازار
پاسخ ایجی:خخخخخخخخخخخخخ من هر موقع از سال وسایل لازم برای ازار دارم مثلا اخر سال میزنم تو فاز ترقه خخخخ


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:










آخرینویرایش:



جدیدتر 1 2 3 4 5 قدیمی تر




POWERED BY MIHAN BLOG.COM
پستالکترونیک
تماسباما

هر چی بخوای هست

چیه رفیق تیپامون نمیخوره به هم نه؟؟؟ انگار که یه جورایی شما اشراف زاده ای ما گدا زاده؟؟؟ نه عزیزم یه سری چیزا شماها داشتین ما نداشتیم ما وام داشتیم شما نداشتین ، شما وان داشتین ما نداشتیم ما با دست تو مدرسه آب میخوردیم ، لیوان داشتین ما نداشتیم بازیمون تیله و تشتک بود، مال شما اسکی تو شمشک بود ما رو کهنه بمون میبستن، مال شما خوشگل پوشک بوددیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوحرف ما دری وری بعد حرف، بیخود یه دست کتک بود شما ناز بودی الهی، فحشتون گوله نمک بودآرزوم توپ هفت سنگی بود، عشقت تلوزیون رنگی بود خواب من شبا مداد سیاه، خواب تو مداد رنگی بودما تو رویا خونه ساخیتم، حقیقتو دور انداختیم شما نجنگیدینو بردین، ما جنگیدیمو باختیم ما غم داشتیم شما نداشتین ، پول کم داشتیم شما نداشتین شما آهی نداشتین، ما جز آه راهی نداشتیم دیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوشما آآآه ما نداشتیم، هه هه خب نداشتیم شما زنده حالشو میبردین، ما فیلمشم حتی نداشتیم لباس شما خارجی نو از اون مارک دارا لباس ما خارجی کهنه، ااااه تاناکورادیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باورفیق اینا همه اجباری بود، از اونا که توش دست نداری بود خوب و بدش به من گذشت و رفت، برام شکل یادگاری بودولی امروز دست خودمه، حال منو تو فرق داره یه نمه یه چیزی تو زندگی ما بود، فک نکنم پیش شما بودشورُ حال داشتیم شما نداشتین ، انگار بال داشتیم شما نداشتین این بار ما داشتیم شما نداشتین، دااااااااااشتین؟ نداشتین ____________________$$$$$$$ _____________________$$$$$$$$$$ __________________$$$$$$$_$$$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ _____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$ __$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$ _$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$__$$$$$$$$$ $_$$$$$$___$$$$$$$$ _$$$$$$$$$__$$$$$$$ $_$$$$$$$$___$$$$$$ $$_$$$$$$$$___$$$$$ $$$_$$$$$$$$__$$$$$$ _$$$_$$$$$$$$$_$$$$$ $$$$$ __$$$$$$$$_$$$$ $$$$$$$ __$$$$$$$$$__$ $_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$ $$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$ $$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$ _$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$ _$$$_$$_____________$$$$$$$$$$ _$$_$$______________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ __$$$_________________$$$$$$$$$ $_____________________$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$__$$$$$ $___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$__$$

вαяcнαѕвѕ

نظر بده! تبریک ها!!!!!!! نظر موخااااااااااااااااااام! جرئت داری نظر نده!میکشمت!

Aυтнσяѕ

Isabel :)()

Aяcнινєѕ

مرداد 1397
مرداد 1395
تير 1395
خرداد 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
دی 1394
آذر 1394
آبان 1394
مهر 1394
همه آرشیوها

Mу Fяιєη∂ѕ

ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
پرفسور سوها استار
وب جدیدم
وب قفنوس ارزوها
وب سایو ژونم
وب کیانا جان
ارشیو98
وب جدید ماشایا جان
وب هانی جان
وب ابجی مَرضیم
وب ملینا جان
وب عارفه جان
وب ناهید ژونم
وب ارمی جون
وب رایا جون
وی روشنا
روز نوشته های پر طلا
دخمل خاص
وب مرلی جونم
وب ناهید ژونم
یادم باشی خودم
کدهام مرضی
رمان های دوستان
وب ماشایا جونم
وب یون جون
وب ریما جونم (رمان های ریما و ریوما)
وب هاجین جونم
وب ریما جون
وب دلیا جون
دانلود اهنگ ترکیه
Marسئو رایگان free seo
وب سارا جان
وب جدید اجیم
لی مین هو بازیگر کره ای
وب مدرسه ام برید تورو خدا
وب ساوو جون
وب ریواس جان
وب مریم جان
وب سودویو جان
وب میساکی جان
وب سولیمازجان
وب میوپ جون
وب انیسا جوونم
وب مهتاب جان
وب اتنا جون
وب ایانا جونم
وب ملیکا جونم
وب مرضیه جان
وب یک خورجین خندم
وب عاشقان شیطانیم
وب ریونا(ریوما)جونم
وب دلنوشته های ما
وب سوم سایو ومیساکو جونم
وب نازاکا جونم
وب دانستنی های ماشایا جونم
وب دوم ابجیم تیفانی
وب ابحیم مرضیه
وب دخترونه سایو جونم
وب مرلیا یاهمون فاطی جونم
وب دوم سایوری کیکوماروجونم
وب هایجین جونم
وب سایشا جونم
وب یاصاحب زمان منو هما جونم
وب کریستاارگار جونم
وب تیارانا جونم
یوکوجونم
وب ریونا جون!
میساکو جان
میوسا جونم
الینا جون
رویاجون
(the prince of tennis) سایوری کیکوماروجونم
سونیا جون
وب ابجیه گلم تیفانی جون
وب سحر جون
علم اموز
رمان های ترسا جون
فاطی جون
وب خوشمل لیندا جون
وب لوشی جون
وب ناز رایاجون
وب ایکا جون
وب خوشمل سایو جون
وب قشنگ ارمیتا جون
غذا ریز تایمری اکواریوم

همه لینکها

Lιηкѕ

سونامی چت
اصفهان چت
وی چت
حمل ارسال خرید ماینر از چین
حمل و نقل هوایی چین
پایه گردان چرخشی خورشیدی
یکانسر
آی کیو مگ
ریحون مگ
همه لینکها ارسال لینک

Aятιcℓєѕ

بعد مــدت ها...
رقص مرگ6
عکس شخصیت های اصلی رمان رقص مرگ
رقص مرگ5
بی وفا 16
رفقام
بی وفا 15
رقص مرگ4
سرنوشت بدنوشت پارت 1
بی وفا14
تفلد مرلی
رقص مرگ 3
باز سوتییییییییییی
......
بی وفا 13
رقص مرگ 2
رقص مرگ قسمت 1
رمان رقص مرگ
شرمنده
روزگار تلخ10
بی وفا قسمت 12
خلاصه قسمت ها بی وفا
بی وفا قسمت 11
بی وفا قسمت10
بی وفا قسمت 9
روزگار تلخ 9
تولد دوقلوها
تنها خاطره(بخش دوم)
تنها خاطره(بخش اول)
ترسناک ترین داستان دنیا
منو عشق در دوراهی
تولد الینا
جاوی عشق44(قسمت پایانی)
جادوی عشق 43
روزگارتلخ8
بیوگرافی(درخواستی)
جادوی عشق 42
جادوی عشق 41
جادوی عشق 40
جادوی عشق39
روزگارتلخ7
دیونم؟
جادوی عشق38
عشق تلخ
جادوی عشق 37
جادوی عشق36
جادوی عشق35
سلام به شما وبگردای عزیز
پرسش

<-PollName->

<-PollItems->



مبدل قالب میهن بلاگ به بلاگفا

هدایت به بالا

كد هدایت به بالا